در شرایط خطیر پس از انقلاب تصمیم گرفتیم همراه با بعضی از نیروهای کادر وظیفه نگهبانی از پایگاه هواپیماها و تجهیزات پروازی را به عهده بگیریم. مدتی به اتفاق فرسیابی، فرماندهی گردان سربازان را به عهده گرفتیم و با انجام سخنرانیهای متعدد و بیان سخن حضرت امام (ره) در خصوص بازگشت مجدد نظامیان به پادگانها سعی کردیم تا نظم و انضباط در میان این نیروها را برقرار کنیم.
به گزارش مجله روز، در روز ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ نظامیان نیروی هوایی و همافران به ملت پیوسته و با بیعت تاریخی خود با امام خمینی به شایعات پایان دادند. این روز، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و ارتش بود به گونه ای که ۱۹ بهمن ماه در تقویم کشورمان روز نیروی هوای نام گرفت.
به همین مناسبت در دو بخش مروری بر وضعیت نیروی هوایی ارتش در دوران انقلاب اسلامی داریم. در همین رابطه امیر سرتیپ خلبان حسین خلیلی از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش در گفتوگویی توضیح داده است:
«با نزدیک شدن به روزهای اوج گیری انقلاب، اسلامی به تدریج مأموریتهای پروازی راهبردی یا تاکتیکی کمتر و پروازهای گردانهای آموزشی نیز به کلی متوقف شد و تا زمان جنگ این روند ادامه داشت. به همین دلیل سوانح هوایی نیز نسبت به میزان پروازها به صورت تصاعدی افزایش یافت مثلاً در آذرماه ۱۳۵۷ در یک پرواز آزمایشی یک فروند از هواپیماهای «آر. اف ۵» به خلبانی ستوانیکم مرتضی خانی در حوالی کرج سقوط کرد. خوشبختانه علیان با صندلی نجات بیرون پرید و جان سالم به در برد به دلیل اوضاع و احوال نزدیک به انقلاب هیچگاه علت واقعی سقوط مشخص نشد.
در مهرآباد، فقط تعداد محدودی سرباز باقی ماندند که آنها هم حین انجام وظیفه مشغول تفریح بودند برای نمونه با سرنیزه روی بدنه هواپیماها یادگاری مینوشتند.
در پی فروپاشی نظام پادشاهی تا مدنی اوضاع مدیریت نیروهای مسلح به هم ریخت. سامانه فرماندهی دیگر وجود نداشت. بیشتر فرماندهان رده های بالا اعدام یا بازداشت شدند و گروهی هم فرار کردند مابقی هم توسط ستاد ارتش و دولت موقت بازنشسته شدند. فرماندهان ردههای پایین جای بالاتر را گرفتند در حالی که تجربه لازم را نداشتند. خلاصه این که از ماهها قبل از پیروزی انقلاب الزامات پروازی خلبانان بجز «آلِرت» یا تند خیز (اسکرامبل) به ندرت انجام میشد.
سرتاسر رمپهای محوطه پارکینگ مهرآباد و دیگر پایگاهها انواع مختلف هواپیماها پارک شده بودند و پروازی انجام نمیشد. به عنوان نمونه در حالی که تعداد پرواز راهوردی هواپیماهای شناسایی «آر. اف» در مرداد ۱۳۵۷، به ۱۹۹سورتی میرسید این رقم در اسفند همان سال تحقیقاً به صفر رسید. در این زمان بیشتر سربازان از پادگانها فرار کرده بودند و افراد باقی مانده نیز رغبتی به انجام وظیفه نداشتند. مدتی بعد هم به پیشنهاد دریادار مدنی وزیر دفاع وقت و تصویب شورای انقلاب خدمت سربازی یک ساله و اوضاع بدتر شد که جهت ترسیم اوضاع به ذکر دو خاطره از خلبانان آن دوران اکتفا میشود؛ نخست سرهنگ خلبان جانباز محمد غلامحسینی در مورد اوضاع آن زمان میگوید:
«در مهرآباد، فقط تعداد محدودی سرباز باقی ماندند که آنها هم حین انجام وظیفه مشغول تفریح بودند برای نمونه با سرنیزه روی بدنه هواپیماها یادگاری مینوشتند یا با پیتوت تیوب Pitot tube یا پیتوت بوم لوله بلندی که روی دماغه فانتوم جهت سنجش سرعت قرار دارد تاب میخوردند و بارفیکس کار میکردند و باعث کج شدن آن میشدند. در این شرایط خطیر برخی از کارکنان پروازی از جمله خلبانان گردان شناسایی تصمیم گرفتند تا بخشی از کار حفاظت و نگهبانی از پایگاه و هواپیماها را عهده دار شوند.
سرتیپ ۲ کنگرلو یکی از خلبانان انقلابی مهرآباد در این مورد میگوید: در شرایط خطیر پس از انقلاب تصمیم گرفتیم همراه با بعضی از نیروهای کادر وظیفه نگهبانی از پایگاه هواپیماها و تجهیزات پروازی را به عهده بگیریم. مدتی به اتفاق فرسیابی، فرماندهی گردان سربازان را به عهده گرفتیم و با انجام سخنرانیهای متعدد و بیان سخن حضرت امام (ره) در خصوص بازگشت مجدد نظامیان به پادگانها سعی کردیم تا نظم و انضباط در میان این نیروها را برقرار کنیم.
این وضعیت حدود سه ماه ادامه یافت و در این مدت علاوه بر حضور در گردان شناسایی تا نیمههای شب در گردان سربازان میماندم تا امور حفاظتی را سامان دهم حدود ۳۰۰ نفر سرباز طی این مدت در گردان پاسدار حضور داشتند. آنها را یک روز در میان به مرخصی میفرستادیم تا با این ترفند در پایگاه نگهشان داریم. تا چند وقت این کار را ادامه دادیم تا به تدریج نظم دوباره در ارتش و در مهرآباد برقرار شد.
در این موقع ستوان یکم حجت الله خوش قدم به عنوان فرمانده گردان پاسداری منصوب و ما هم مسئولیتها را به وی واگذار کردیم و دوباره به طور کامل به گردان شناسایی برگشتیم.»
انتهای پیام