از حدود ساعت ۳ بعدازظهر دیروز که خبر ناگوار از شمال غرب کشور مخابره شد، عقربههای ساعت برای ایرانیها کندتر چرخید. روستای اوزی شد مرکز خبری دنیا، سیانان و رویترز هدلاینشان را به وقت ورزقان تنظیم کرده بودند. خبر تلخ و تکاندهنده و شوکآور بود؛ سیدابراهیم رئیسی و همراهانش… بقیهاش را میدانید.
به گزارش مجله روز، فرهخیتگان نوشت: شهید ابومهدی المهندس یک جمله طلایی دارد؛ در بحرانها باید ذهن سرد و قلب داغ داشت، اگر برعکس باشد کار تمام است.
از حدود ساعت ۳ بعدازظهر دیروز که خبر ناگوار از شمال غرب کشور مخابره شد، عقربههای ساعت برای ایرانیها کندتر چرخید. روستای اوزی شد مرکز خبری دنیا، سیانان و رویترز هدلاینشان را به وقت ورزقان تنظیم کرده بودند. خبر تلخ و تکاندهنده و شوکآور بود؛ سیدابراهیم رئیسی و همراهانش… بقیهاش را میدانید.
لحظات و ثانیههای کشدار و پرالتهاب عصر روز یکی به آخر اردیبهشت عجیب تبدار شده است، گویی مرداد است، هوا در ورزقان به زیر صفر رسید اما هُرم تند این لحظات بدجور توی سر و صورت میزند، اخبار ضد و نقیضند، مثل خود اردیبهشت که یک چشمش اشک است و یکی از خنده به آفتاب تنه میزند بلاتکلیفند، گاهی خوب و امیدوارکننده و گاهی اندوهناک و جانکاه… خبر کم خبری نیست. به قول فرنگیها تکس مهم است اما در کانتکس فعلی اهمیت دوچندانی پیدا میکند. به وضع منطقه نگاه کنید، به اهمیت ایران نگاه کنید، به اتفاقات ۱۳ فروردین تا دو هفته بعدش نگاه کنید. از چابهار تا ارومیه، از سرخس تا خرمشهر چشمها به اوزی است، چشم نگرانِ مستضعفان عالم و دوستان همه به ایران است…
نیمهشب با همین خبرها طی میشود. گهگاهی خبرهای شیرین امیدوارکننده شیب ناامیدی را کم میکند، خبر از سیگنالها و تماسها و چه و چه، اما هرچه به دل تاریک شب میرویم شیب منفیخوانی خبرها تندتر میشود.
دمدمهای صبح است که ناگهان خبر تلخ آوار میشود؛ بالگرد پیدا شده است اما…
سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران اسلامی رسما میشود شهید ابراهیم رئیسی و نامش میرود کنار نام محمدعلی رجایی. مدیر میدان، مرد گریزان از پشتمیزنشینی و کارتابلبازی در میدان به آرزویش میرسد. مردِ مردمند، مرد سادهزیست، مرد صادق و دوستداشتنی… به هرآنچه میخواست رسید.
صبح سختی است. قلم در دست دشوار میچرخد. تهدیدها فراوان است و فرصتها بیشمار، فرصت دوباره ما شدن برای ایران مهمترینش است، دستهای به آسمان رفته به دعا برای سلامت رئیسجمهور در این ساعات فراوان بودند.گ و حالا دلهای داغدیده کم نیستند. فضای همدلانه در کشور پررنگ است و با همه اینها میتوان امیدوار بود. ایران ما روزهای از این دشوارتر هم دیده است. آشناترینش روزهای پرالتهاب سال ۶۰ است که در شهرآشوبی عجیب در کمتر از ۲ ماه رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور و نخستوزیرمان را از ما گرفتند، اما انقلاب خمینی جانی دوباره یافت و باز هم جوانه زد و فریاد کشید. نه، این درخت پر از زخم خَم نخواهد شد.
به همان جمله ابومهدی عزیز برگردیم، ترجمانش را در این عصر بحرانی سیدعلی خامنهای عصر یکشنبه در حسینیه امامخمینی گفت: «ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.»
انتهای پیام