«فراموشی راهبردی» چگونه به آمریکا آسیب زده است؟

آمریکا و آمریکایی‌ها دچار «فراموشی راهبردی» هستند. این شرایط نه تنها بر نحوه واکنش آمریکا به جنگ‌های اوکراین و غزه تأثیر گذاشته بلکه از همه مهم‌تر، نحوه برخورد واشنگتن با «دشمنان» بسیار نگران کننده شده است.

«فراموشی راهبردی» چگونه به آمریکا آسیب زده است؟

به گزارش مجله روز، «هارلان اولمن» می‌نویسد در طول سال‌های ریاست‌جمهوری «دوایت آیزنهاور»، آمریکا از به اصطلاح «شکاف موشکی» با اتحاد جماهیر شوروی وحشت داشت. قدرت شوروی اغراق آمیز نبود، اگرچه بسیاری از به اصطلاح سلاح‌های هسته‌ای که ادعا می‌شد، وجود نداشتند. البته آمریکا در سال ۲۰۰۳ با حمله به عراق برای از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی صدام، آن اشتباه را تکرار کرد.

اولمن در ادامه نوشت «شکاف موشکی» نتیجه افسانه تهدید بلوک کمونیستی بود که اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین را پیوند می‌داد. هنگامی که دولت کندی در سال ۱۹۶۱ روی کار آمد، این امر منجر به تسلیح مجدد نظامی بزرگی شد که نیازی به آن نبود و به تعهد رئیس‌جمهور برای پرداخت هر بهایی و تحمل هر باری در حمایت از آزادی تعبیر شد. ویتنام مورد آزمایش قرار گرفت و دلیل مشهور، مانند شکاف موشکی و سلاح‌های کشتار جمعی عراق، این بار حملات قایق‌های ویتنام شمالی علیه ۲ ناوشکن نیروی دریایی ایالات متحده در آب‌های بین‌المللی بود که اتفاق نیفتاد.

او، غزه را شبیه ویتنام می‌داند و در وبگاه یونایتدپرس می‌نویسد: گفته شده حماس، سازمانی است که باید خنثی شود اما اگر هزینه تخریب غزه مستلزم تحمیل ده‌ها هزار تلفات فلسطینی در جنگ شهری باشد که بدون خسارات جانبی انجام نمی‌شود، آیا این امر قابل قبول است؟ بسیاری از کشورها موافق نیستند. خب جایگزینش چیست؟

اولمن گریز دیگری به تاریخ می‌زند و می‌نویسد: در اوت ۱۹۶۵، تفنگداران دریایی روستای Cam Ne را به آتش کشیدند، اقدامی که موجب تشدید جنگ شد. اما روستاییان چه؟ عبارت تخریب یک روستا برای نجات آن، بر این پارادوکس تاکید می‌کرد. حال، با علم به اینکه حماس در جامعه غزه ریشه دوانده، چگونه می‌توان بدون مجازات بیش از حد فلسطینی‌ها حماس را نابود کرد؟

حملات رژیم صهیونیستی به غزه

او در ادامه نوشت: با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مدرن شدن چین، انتظار آمریکا این بود که هر ۲ کشور به جامعه کشورهای غربی و نظام بین‌المللی و نظم مبتنی بر قوانین موجود بپیوندند. اما آیا این انتظار معقولی بود؟ وقتی معلوم شد که این‌طور نیست، روسیه و چین به دشمنان متحد با ایران و کره شمالی تبدیل شدند.

نگارنده معتقد است «فراتر از جنگ دوم عراق، بزرگترین اشتباهات استراتژیک آمریکا مقابل روسیه و چین انجام شد». اولمن توضیح می‌دهد که در سال ۲۰۱۱، دولت اوباما بدون هیچ دلیل مشخص و بدون اطلاع قبلی، محور استراتژیک خود را در آسیا اعلام کرد. متحدان گیج و ترسیده بودند. چین خشمگین شد و دولت اوباما راهبرد امنیت ملی خود را ارائه کرد که مبتنی بر «مهار، رقابت، بازدارندگی و شکست دادن در هر جنگ احتمالی» با طیفی از دشمنان احتمالی به رهبری چین و روسیه بود.

او درباره اقدامات ترامپ در قبال ایران و چین نوشت: دولت اوباما وارد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با ایران شد. یک سیستم نظارتی بی سابقه بر ایران تحمیل شد. متأسفانه، منتقدان برجام با فرض اینکه ایران تقلب می‌کند، از پذیرش واقعیت‌ها خودداری کردند. دولت ترامپ برجام را لغو کرد. بدتر از آن، بدون درک اقتصاد بین‌الملل، برای اصلاح عدم تعادل در حساب جاری که کالاها و خدمات را پوشش می‌دهد و نادیده گرفتن میلیاردها دلاری که چین در ایالات متحده سرمایه گذاری کرده بود، بر چین تعرفه اعمال کرد. این نه تنها چین را خشمگین کرد بلکه هزینه‌هایی را بر مصرف‌کننده آمریکایی تحمیل کرد.

اولمن اقدام احتمالی «جو بایدن» برای اعمال تعرفه‌های بیشتر بر چین را «ادامه همان مسیر اشتباه» توصیف می‌کند و می‌نویسد: در حالی که تنش‌ها بین ایالات متحده و چین در حال فروکش کردن است، قطعاً کنگره آمریکا متفق‌القول همچنان چین را دشمن خواهد دانست، چرا؟ مانند شکاف موشکی و سایر برداشت‌های نادرست، آیا ما این اشتباهات مفهومی را تکرار می‌کنیم؟

نویسنده این مطلب درباره سیاست آمریکا در قبال کی‌یف هم نوشت: درباره اوکراین، تیم بایدن در محدود کردن برخی سیستم‌های تسلیحاتی دوربرد به اوکراین محافظه‌کار بوده است اما برخلاف جنگ‌های قبلی، اعضای کنگره توانسته‌اند ماه‌ها از ارسال کمک‌ به اوکراین جلوگیری کنند. از قضا، ممکن است یک عضو بیشتر از ارتش روسیه به اوکراین آسیب زده باشد.

«فراموشی راهبردی» چگونه به آمریکا آسیب زده است؟
آمریکا و چین

اولمن در پایان می‌نویسد: ترکیبی از فراموشی راهبردی و تقسیم‌بندی سیاسی غیرقابل برگشت، ایالات متحده را در معرض خطر شدید قرار داده است. بعید است که انتخابات نوامبر این اختلافات را از بین ببرد و اگر ترامپ شکست بخورد و نتیجه را نپذیرد، می‌تواند آن‌ها را تشدید کند. ممکن است فراموشی درمانی نداشته باشد. تا زمانی که تاریخ نقشی در ایده‌پردازی‌های آمریکا نداشته باشد، آیا واشنگتن به تکرار این اشتباهات و سایر اشتباهات استراتژیک برای همیشه ادامه خواهد داد؟ آدم تعجب می‌کند!»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا