
درباره ابلیسک
ابلیسک ها ستون های سنگی باستانی هستند که با نوکی هرمی شکل به آسمان سر می کشند و در هر گوشه از جهان، روایتگر داستانی از گذشته ای دور و پر رمز و راز هستند. این سازه های باشکوه، که روزگاری نمادی از ارتباط زمینیان با دنیای ایزدان بودند، از دل تمدن های کهن برخاسته و تا دوران معاصر در هیبت هایی تازه، جلوه گری می کنند.
تاریخچه ابلیسک ها و نمادگرایی آن ها، سفری است در عمق زمان که از مصر باستان آغاز شده و تا پیچیده ترین نظریه های نمادین در عصر حاضر ادامه می یابد. این ستون های سنگی، با معماری خیره کننده و نقوش مرموز خود، نه تنها چشم اندازهای شهری را تغییر داده اند، بلکه به مبحثی بحث برانگیز در تاریخ، مذهب و حتی تئوری های توطئه تبدیل شده اند. شناخت ابلیسک، درک عمیق تری از پیوندهای ناگسستنی میان هنر، مذهب و قدرت در طول تاریخ را برای هر پژوهشگر و علاقه مندی فراهم می آورد. این مقاله به واکاوی تمامی ابعاد این سازه های بی نظیر می پردازد تا تصویری جامع از ابلیسک، از تولد آن در سرزمین فراعنه تا جایگاه پر چالش آن در دنیای امروز، ارائه دهد.
ابلیسک چیست؟ تعریف، شکل و ریشه شناسی واژه
ابلیسک، بنایی باستانی و در عین حال مدرن است که ذهن هر بیننده ای را به خود مشغول می کند. در تعریف جامع، ابلیسک ستونی است باریک، برافراشته و چهارگوش که نوکی هرمی شکل دارد و از قاعده ای مربع یا مستطیل به سمت بالا باریک می شود. این سازه ها، چه در دوران باستان و چه در عصر حاضر، به دلیل شکل متمایز و ابهت خاص خود، همواره مورد توجه بوده اند.
مشخصات فیزیکی و تفاوت های ساختاری
در مصر باستان، ابلیسک ها معمولاً از یک تکه سنگ یکپارچه، اغلب از جنس گرانیت قرمز معادن آسوان، تراشیده می شدند. این یکپارچگی، نمادی از کمال و وحدت بود و ساخت چنین بناهایی با تکنولوژی آن زمان، نبوغ مهندسی مصریان را به وضوح نشان می دهد. این ستون های عظیم، در پایه عریض بوده و به تدریج به سمت بالا باریک می شدند تا به نوک هرمی (به نام پیرامیدون) ختم شوند.
اما در تمدن های دیگر و به خصوص در دوران مدرن، ابلیسک ها اغلب از چند تکه سنگ مجزا ساخته می شوند که روی هم قرار می گیرند. این روش ساخت، فرآیند را ساده تر کرده و امکان ساخت ابلیسک های بلندتر را فراهم می آورد. این تفاوت در ساختار، نشان دهنده تکامل تکنیک های مهندسی و نیازهای متفاوت فرهنگی در اعصار مختلف است.
ریشه شناسی واژه و نام های دیگر
واژه ابلیسک از ریشه یونانی اُوِلیکوس (ὀβελίσκος) گرفته شده است که خود برگرفته از اُوِلوس (ὀβελός) به معنای سوزن یا ستون نوک تیز است. این نام گذاری، به خوبی شکل ظاهری این سازه ها را توصیف می کند.
در زبان فارسی، از نام های دیگری چون هرم سنگ یا مسله نیز برای اشاره به ابلیسک استفاده می شود. هرم سنگ، ترکیب دو واژه هرم و سنگ است که به شکل هرمی و جنس سنگی این بنا اشاره دارد. هردودت، تاریخ نگار یونانی، از نخستین کسانی بود که در نوشته های خود به این سازه ها اشاره کرد و به شناخت جهانی آن ها کمک شایانی نمود.
خاستگاه و اهمیت ابلیسک در مصر باستان
سرزمین مصر، مهد تمدنی باستانی و اسرارآمیز است که ابلیسک ها نیز یکی از نمادهای برجسته آن محسوب می شوند. خاستگاه ابلیسک به هزاران سال پیش بازمی گردد و ردپای اولین نمونه های آن را می توان در دوران سلسله چهارم (حدود ۲۵۷۵ تا ۲۴۶۵ پیش از میلاد) مشاهده کرد، هرچند که هیچ ابلیسکی از این دوره تا به امروز سالم باقی نمانده است. با این حال، قدیمی ترین ابلیسک باقی مانده به دوران سلطنت سنوسرت اول (حدود ۱۹۱۸ تا ۱۸۷۵ پیش از میلاد) بازمی گردد که در شهر باستانی هلیوپولیس (عین الشمس کنونی)، محل معبد خدای خورشید رع، کشف شده است.
مواد و فرآیند ساخت: نبوغ مهندسی فراعنه
ابلیسک های مصری عمدتاً از گرانیت قرمز استخراج شده از معادن آسوان ساخته می شدند. فرآیند استخراج و تراشیدن این تک سنگ های عظیم، خود نمادی از نبوغ و توانایی مهندسی مصریان باستان است. تصور کنید چگونه کارگران با ابزارهای اولیه، ستون هایی با ده ها متر ارتفاع و صدها تن وزن را از دل کوه بیرون می کشیدند و سپس آن ها را با دقت شگفت انگیزی صیقل داده و نقش و نگار می بخشیدند. پس از تراشیدن و صاف کردن سطوح، نوک هرمی ابلیسک ها (پیرامیدون) را اغلب با الکتروم، آلیاژی از طلا و نقره، می پوشاندند. این پوشش، درخشش خیره کننده ای به ابلیسک می بخشید و هدف آن، انعکاس پرتوهای خورشید بود، که خود نمادی از حضور ایزدی رع به شمار می رفت.
کاربرد و نمادگرایی مذهبی: اشعه سنگ شده خورشید
در قلب فرهنگ مصر باستان، ابلیسک ها نمادهایی عمیق از قدرت، مذهب و ارتباط با خدایان بودند. آن ها را غالباً به صورت جفت در ورودی معابد بزرگ، به خصوص معابدی که به خدای خورشید رع تقدیم شده بودند، قرار می دادند. این ستون ها، نمادی از اشعه های سنگ شده خورشید قلمداد می شدند که از آسمان به زمین می رسیدند و معبد و پرستش کنندگان را متبرک می کردند. مصریان باستان، ابلیسک را با نام تجِن می شناختند و معتقد بودند که بدن این سازه، نماد دفاع و محافظت است، در حالی که رأس هرمی آن، مظهر دور کردن نیروهای منفی، طوفان ها و بلایا بود.
یکی از باورهای عمیق مصریان این بود که اگر نامشان بر روی بنایی جاودانه ثبت شود، پس از مرگ نیز در جهان باقی خواهند ماند و ناپدید نخواهند شد. از این رو، فراعنه نام ها و دستاوردهای خود را بر روی ابلیسک ها و دیگر بناهای عظیم حکاکی می کردند تا جاودانگی خود را تضمین کنند و نامشان تا ابد در کنار خدایان باقی بماند. کتیبه های هیروگلیف حک شده بر چهار وجه ابلیسک ها، شامل وقف نامه های مذهبی برای خدای خورشید و یادبود حاکمان بود که وقایع مهم دوران سلطنت آن ها را نیز ثبت می کرد.
ابلیسک ها در مصر باستان، نه تنها بناهایی باشکوه بودند، بلکه نمادی عمیق از ارتباط فرعون با خدای خورشید و آرزوی جاودانگی به شمار می رفتند؛ اشعه های سنگ شده ای که حضور الوهی را به زمین می آوردند.
نمونه های برجسته از مصر باستان
در میان ابلیسک های باقی مانده از مصر باستان، چند نمونه به دلیل عظمت و تاریخچه خود برجسته اند:
- ابلیسک کارناک (توتموس اول): این ابلیسک با ارتفاع ۲۴ متر و وزن ۱۴۳ تن، توسط توتموس اول ساخته شد و در معبد کارناک قرار گرفت. اضلاع مربع آن در پایه حدود ۶ فوت هستند.
- ابلیسک کارناک (ملکه حتشپسوت): یکی دیگر از ابلیسک های کارناک که توسط ملکه حتشپسوت ساخته شد. این سازه ۹۷ فوت ارتفاع و ۳۲۰ تن وزن دارد و کتیبه ای بر پایه آن نشان می دهد که برش یکپارچه آن حدود هفت ماه به طول انجامیده است. این ابلیسک، عظمت و شکوه دوران حتشپسوت را به خوبی نمایان می کند.
نبود بسیاری از ابلیسک های اولیه از دوران سلسله چهارم تا به امروز، خود گواه بر عظمت این سازه ها و چالش های نگهداری آن ها در طول تاریخ است. با این حال، نمونه های باقی مانده، پنجره ای به سوی نبوغ و باورهای عمیق یک تمدن کهن می گشایند.
سفر ابلیسک ها به تمدن های باستانی و قرون بعدی
ابلیسک ها، با آن قامت برافراشته و نمادین، هرگز محدود به مرزهای مصر نماندند. با گذر زمان و گسترش قدرت های تمدنی، این ستون های سنگی باشکوه، سفری طولانی را آغاز کردند و در سرزمین های دوردست نیز ریشه دواندند. این پراکندگی، دلایل متعددی داشت: از غارت و تصرف توسط امپراتوری های قدرتمند گرفته تا هدیه دادن و استفاده از آن ها به عنوان نماد قدرت و اعتبار در پایتخت های جدید. امروزه، تنها تعداد انگشت شماری از ابلیسک های مصر باستان در زادگاه خود باقی مانده اند، در حالی که بسیاری از آن ها زینت بخش میدان ها و شهرهای دیگر جهان هستند.
انتقال به آشور
اولین نشانه های علاقه به ابلیسک های مصری در خارج از مصر، در تمدن آشور دیده شد. آشوربانیپال، پادشاه مقتدر آشور (حدود ۶۶۹-۶۲۷ قبل از میلاد)، پس از فتح و غارت شهر تبس در سال ۶۶۴ قبل از میلاد، یک جفت از ابلیسک های مصری را به پایتخت خود، نینوا (در عراق امروزی)، منتقل کرد. این اقدام، نمادی از غلبه و پیروزی بود و نشان می داد که چگونه نمادهای فرهنگی یک تمدن، به ابزاری برای نمایش قدرت تمدن دیگر تبدیل می شوند.
ابلیسک ها در امپراتوری روم: جمع آوری عظیم
رومیان، با میل سیری ناپذیر خود به جذب فرهنگ ها و نمادهای تمدن های فتح شده، شیفته ابلیسک های مصری شدند. با فتح مصر توسط امپراتوری روم، موج عظیمی از انتقال ابلیسک ها به ایتالیا آغاز شد. شهر رم، پایتخت امپراتوری، به نوعی به پایتخت ابلیسک ها تبدیل گشت و تعداد ابلیسک های مصری در آن، از خود مصر بیشتر شد.
یکی از مشهورترین ابلیسک های رمی، «ابلیسک لاترانو» است که در میدان سن جیووانی در لاترانو قرار دارد. این ابلیسک با ارتفاع ۳۲ متر و وزن تقریبی ۲۳۰ تن، یکی از بزرگ ترین ابلیسک های باستانی است که همچنان پابرجاست. ابلیسک واتیکان در میدان سنت پیتر نیز از جمله ابلیسک های مصری است که به رم منتقل شد و جایگاهی خاص در قلب مسیحیت پیدا کرد، که در ادامه بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.
جالب است بدانیم که رومیان تنها به انتقال ابلیسک های موجود اکتفا نکردند؛ بلکه خود نیز به ساخت ابلیسک هایی به سبک مصری دست زدند. هیرود بزرگ، پادشاه یهودیه، پس از تأسیس شهر قیصریه، دستور ساخت یک ابلیسک گرانیتی قرمز رنگ مصری را در میدان اسب دوانی این شهر داد. این سازه ۴۰ پا بلندی و ۱۰۰ تن وزن داشت که پس از کشف توسط باستان شناسان، در جای اصلی خود بازسازی شد.
ابلیسک ها در بیزانس و دیگر تمدن ها
امپراتوری بیزانس (روم شرقی) نیز تحت تأثیر عظمت ابلیسک ها قرار گرفت. «ابلیسک والد» (Walled Obelisk) در استانبول ترکیه، نمونه ای از ابلیسک های مصری است که به قرن ۱۰ میلادی بازمی گردد. این سازه در ابتدا با برنز پوشیده شده بود، اما متأسفانه در طول جنگ های صلیبی، پوشش آن به غارت رفت. ابلیسک والد با ۳۲ متر ارتفاع، اکنون در میدان هیپودروم (میدان سلطان احمد) استانبول، نزدیک ستون مارپیچ، جای گرفته و یادآور تاریخ پر فراز و نشیب منطقه است.
علاوه بر این، اقوام دیگری نیز در طول تاریخ به تقلید از مصریان، ابلیسک هایی را بنا نهادند. فنیقی ها و کنعانی ها، ابلیسک هایی را ساختند که البته اغلب از چندین قطعه سنگ مجزا بودند، برخلاف نمونه های یکپارچه مصری. در تمدن های دیگری چون آکسوم در اتیوپی شمالی، هند (مانند ابلیسک سیرانگاپاتنا که در ادامه به آن خواهیم پرداخت) و حتی پرو (ابلیسک تلوو)، نیز نمونه هایی از این ستون های نوک تیز یافت شده اند که نشان دهنده گستره تأثیر این فرم معماری است.
ابلیسک ها در دوران مدرن؛ بازآفرینی و کاربردهای نوین
با پایان دوران باستان و قرون وسطی، ابلیسک ها برای مدتی طولانی از مرکز توجه خارج شدند، اما در دوران رنسانس و پس از آن، علاقه به این سازه های باستانی دوباره جان گرفت. این بار، نه تنها ابلیسک های باستانی از مصر به اروپا و آمریکا منتقل شدند، بلکه ساخت ابلیسک های جدید نیز با الهام از نمونه های مصری آغاز شد. ابلیسک ها در دوران مدرن، عمدتاً به عنوان یادبود، نمادهای ملی یا عناصر معماری در میدان های اصلی شهرها به کار رفتند و از آن زمان تاکنون، صدها ابلیسک در نقاط مختلف جهان ساخته شده است.
ابلیسک های مشهور جهان مدرن
دنیای مدرن، میزبان چندین ابلیسک باشکوه است که هر یک داستان و اهمیت خاص خود را دارند:
یادبود واشنگتن (Washington Monument)
بدون شک، «یادبود واشنگتن» در واشنگتن دی سی، بلندترین و معروف ترین ابلیسک مدرن جهان است. این بنا به افتخار جورج واشنگتن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده، ساخته شد و در ۹ اکتبر ۱۸۸۸ افتتاح گردید. یادبود واشنگتن با ارتفاعی حدود ۱۶۹ متر، بلندترین سازه در منطقه کلمبیا محسوب می شود و طبق قوانین شهری، هیچ ساختمانی بلندتر از آن اجازه ساخت ندارد. ساخت این ابلیسک عظیم، که الهام گرفته از ابلیسک های مصری است، چالش های مهندسی فراوانی داشت و حدود ۱٫۳ میلیون دلار هزینه در بر گرفت. وزن هرم رأسی آن به ۳۳۰۰ پوند می رسد و نمادی از عظمت و اقتدار ایالات متحده است.
ابلیسک بوئنوس آیرس (Obelisco de Buenos Aires) آرژانتین
«ابلیسک بوئنوس آیرس» با ارتفاع ۶۷ متر، یکی از نمادهای اصلی کشور آرژانتین است. این ابلیسک در سال ۱۹۳۶ به تقلید از نمونه های مصری ساخته شد و به منظور بزرگداشت آغاز تاریخ جمهوری آرژانتین، در میدان جمهوری بوئنوس آیرس قرار گرفت. این بنا نه تنها یک اثر معماری برجسته است، بلکه نقطه مرکزی برای تجمعات و جشن های ملی در آرژانتین محسوب می شود.
ابلیسک سیرانگاپاتنا (Obelisk of Srirangapatna) در هند
در کارناتاکا (Karnataka) هند، «ابلیسک سیرانگاپاتنا» قرار دارد که در سال ۱۹۰۷ توسط دولت میسور ساخته شد. این ابلیسک، یادبود پیروزی سریرانگاپاتنام بر بریتانیایی ها در قرن چهارم است و یادآور جنگ های افتخارآمیز ملت هند است. مکان قرارگیری آن، جایی است که گفته می شود پادشاه تیپو سلطان در لحظات پایانی عمر خود، برای جلوگیری از بیرون کشیدن شمشیرش توسط یک سرباز بریتانیایی، به مبارزه پرداخت.
ابلیسک کنکورد (Place de la Concorde) پاریس
در قلب پاریس، در میدان کنکورد (Place de la Concorde)، ابلیسکی مصری خودنمایی می کند. این ابلیسک در سال ۱۸۳۰ توسط محمدعلی پاشا، نایب السلطنه مصر، به پادشاه فرانسه هدیه داده شد. این میدان که در دوران انقلاب فرانسه به نام میدان انقلاب شناخته می شد و محل اعدام بسیاری از اشراف و روحانیون بود، اکنون میزبان نمادی از تمدن باستان مصر است. در سال ۱۹۹۸، به دستور ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، هرم رأسی این ابلیسک با طلا پوشانده شد که به درخشش و جلوه آن افزود.
سوزن کلئوپاترا (Cleopatra’s Needle) لندن و نیویورک
دو ابلیسک مشهور دیگر، که به «سوزن های کلئوپاترا» معروف هستند، در لندن و نیویورک قرار دارند. هرچند نامشان با ملکه کلئوپاترا گره خورده است، اما هیچ ارتباطی با او ندارند. این دو ابلیسک در واقع توسط توتموس سوم در هلیوپولیس ساخته شده بودند و کتیبه هایی از او و رامسس دوم بر روی خود دارند. این ابلیسک ها از گرانیت قرمز معمولی ساخته شده اند و هر یک حدود ۲۱.۲ متر ارتفاع و ۱۸۰ تن وزن دارند.
ابلیسک لندن در سال ۱۸۷۸ با کمک مالی دکتر اراسموس ویلسون، از فراماسون های معروف، به خاکریز تیمز منتقل و نصب شد. جفت آن نیز در سال ۱۸۸۱ توسط سرمایه دار و فراماسونر مشهور، ویلیام وندربیلت، به نیویورک منتقل و در پارک مرکزی، کنار موزه متروپلیتن، نصب گردید. مراسم افتتاحیه این ابلیسک ها در نیویورک با حضور ارکستر ۹۰۰۰ نفره فراماسونرها و سخنرانی جسی آنتونی، استاد اعظم فراماسونری نیویورک، برگزار شد که در آن به اهمیت اصول باستانی مصر برای فراماسونری اشاره گردید.
این ابلیسک ها، هر یک با داستان و تاریخچه خاص خود، نه تنها جلوه هایی از هنر و مهندسی باستان و مدرن را به نمایش می گذارند، بلکه روایتگر پیوندهای فرهنگی و سیاسی میان تمدن ها در طول قرون متمادی هستند. ساخت و نصب این سازه های عظیم در دوران مدرن، نشان از ادامه میراثی است که هزاران سال پیش در کنار نیل آغاز شد.
ابعاد نمادین و تفاسیر بحث برانگیز ابلیسک
ابلیسک ها، فراتر از یک سازه سنگی، همواره سرشار از معانی نمادین بوده اند. اما با گذشت زمان، این نمادگرایی پیچیده تر و گاه بحث برانگیزتر شده است. از تفاسیر مذهبی کهن گرفته تا ارتباط با جوامع مخفی و تئوری های توطئه، ابلیسک ها در مرکز توجه بسیاری از گفتمان ها قرار گرفته اند. این بخش از محتوا، به واکاوی عمیق ترین و چالش برانگیزترین تفاسیر نمادین پیرامون ابلیسک می پردازد تا تمامی ابعاد آن را روشن سازد.
ابلیسک به عنوان نماد باروری (فالیک)
یکی از کهن ترین و گسترده ترین تفاسیر نمادین ابلیسک، ارتباط آن با مفهوم باروری و حیات است. برخی محققان و تاریخ شناسان بر این باورند که شکل ستونی و برافراشته ابلیسک، یادآور نمادهای فالیک (نمادهای آلت تناسلی مردانه) است و از این رو، آن را نمادی از باروری و زندگی بی پایان تلقی می کنند. این تفسیر، ریشه در اسطوره های مصر باستان، به ویژه اسطوره اوزیریس، دارد. گفته می شود که اوزیریس، خدای جهان زیرین و بازسازی، توسط برادرش ست تکه تکه شد و تنها بخش آلت تناسلی او بود که هرگز یافت نشد. ایزیس، همسر اوزیریس، نمادی از آلت تناسلی او ساخت که به عنوان شیء مقدس پرستش می شد. از این رو، برخی معتقدند که ابلیسک نمادی از همین بنای مصنوعی است که ایزیس برای اوزیریس ساخت و مفهوم بازسازی و زندگی دوباره را در بر دارد.
ارتباط با فراماسونری و آیین های سری
یکی از پرکاربردترین و بحث برانگیزترین تفاسیر پیرامون ابلیسک، ارتباط آن با فراماسونری و دیگر آیین های سری است. گفته می شود که فراماسون ها علاقه ویژه ای به نمادهای مصر باستان، از جمله ابلیسک، دارند و آن ها را در فلسفه و مراسم ماسونی خود به کار می برند. این ارتباط عمدتاً از قرن نوزدهم به اوج خود رسید، زمانی که بسیاری از ابلیسک های معروف جهان مدرن، از جمله یادبود واشنگتن، سوزن های کلئوپاترا در لندن و نیویورک، و ابلیسک کنکورد در پاریس، با دخالت مستقیم یا غیرمستقیم فراماسون ها ساخته یا منتقل شدند.
به عنوان مثال، جورج واشنگتن، اولین رئیس جمهور آمریکا که یادبود بزرگی به افتخار او در واشنگتن دی سی بنا شد، یکی از اعضای ارشد لژهای ماسونی بود. در مراسم افتتاحیه ابلیسک نیویورک، سخنرانی هایی ایراد شد که در آن ها به اهمیت ریشه های علم، نجوم و هنر در مصر باستان و لزوم احیای اصول ماسونی از آن تمدن اشاره گردید. برخی بر این باورند که این ابلیسک ها، نمادی از قدرت و نفوذ عظیم فراماسونری در جهان و عشق پنهانی آن ها به نمادهای باستانی است.
ارتباط با شیطان پرستی و باورهای بحث برانگیز
تفسیر دیگری که پیرامون ابلیسک وجود دارد، ارتباط آن با شیطان پرستی و آیین های تاریک است. برخی گروه ها و تئوری های توطئه، ابلیسک را نمادی پلید یا مرتبط با آیین های شیطانی می دانند. این دیدگاه اغلب با تفسیر ابلیسک به عنوان نمادی از بفومت (Baphomet) گره می خورد. بفومت، موجودی بزسر و بالدار است که مورد پرستش برخی فرقه های فراماسونری و آیین های شیطانی قرار گرفته است. ستاره پنج ضلعی واژگون (پنتاگرام)، که نماد بفومت است و با علامت های شیطانی مرتبط دانسته می شود، در تفاسیر مربوط به ابلیسک نیز مطرح می شود، هرچند باید به تفاوت آن با ستاره های پنج ضلعی در پرچم های اسلامی اشاره کرد.
در نگاه کابالیستی، بفومت نمادی از تعادل میان اضداد است (یک دست به سمت بالا و دیگری به سمت پایین، نشان دهنده رحمت و عدالت). در محل آلت تناسلی بفومت، یک میله وجود دارد که نشانه زندگی بی پایان و به عقیده برخی، نمادی از ابلیسک است. این تفاسیر، ابلیسک را از نماد مذهبی باستانی، به نمادی با معانی کاملاً متفاوت و منفی تبدیل می کند.
ابلیسک در قلب مسیحیت (واتیکان)
حضور یک ابلیسک مصری در میدان سنت پیتر، قلب مسیحیت کاتولیک جهان، یکی از نکات قابل تأمل و بحث برانگیز است. این ابلیسک با ارتفاع ۲۵.۵ متر، در سال ۳۷ میلادی از مصر به رم منتقل شد. پاپ سیکستوس پنجم (Sixtus V) در سال ۱۵۸۶ تصمیم گرفت این ابلیسک را در میدان سنت پیتر نصب کند. هدف پاپ از این کار، تقدس بخشی به این نماد بت پرست بود. به همین منظور، صلیبی بر بالای هرم ابلیسک نصب شد و مراسم جن گیری از آن برگزار گردید. کلیسا تلاش می کند تا این نماد را از ریشه های پاگانیستی آن جدا کرده و آن را به نمادی از بشریت که به سوی مسیح عروج می کند، تفسیر نماید.
دیدگاه های متفاوتی درباره حضور این ابلیسک در مرکز مسیحیت وجود دارد. برخی آن را نمادی از پیروزی مسیحیت بر پاگانیسم می دانند، در حالی که برخی دیگر، آن را نشانه ای از نفوذ نمادهای باستانی و گاه بحث برانگیز در ساختارهای مذهبی مدرن قلمداد می کنند. همچنین، این ابلیسک نقش یک ساعت آفتابی غول پیکر را نیز ایفا می کند که به گفته پاپ بندیکت شانزدهم، برای کمک به یادآوری نماز و روزهای مقدس در طول سال است.
ابلیسک در مراسم رمی جمرات
یکی دیگر از موارد بحث برانگیز پیرامون ابلیسک، ارتباط آن با مراسم رمی جمرات در حج است. طی سالیان متمادی، حجاج در مراسم رمی جمرات به سوی سه ستون سنگی (که نمادی از شیطان بودند) سنگ پرتاب می کردند تا از شیطان برائت جویند. اما در سال های اخیر، مقامات عربستان سعودی این ستون ها را با یک دیوار جایگزین کردند.
این تغییر، به بحث و جدل های فراوانی دامن زد. برخی معتقدند که این اقدام با هدف تسهیل و ایمن سازی مراسم برای حجاج صورت گرفته است، در حالی که برخی دیگر، به خصوص در محافل تئوری توطئه، این تغییر را با انگیزه های پنهانی مرتبط می دانند. از جمله اینکه طراحی دیوار جدید، به عهده معمار صهیونیستی به نام نورمن فاستر بوده است که سابقه طراحی و احداث تعداد زیادی ابلیسک در کارنامه خود دارد. این دیدگاه ها بر این باورند که این تغییر، در راستای حفظ نماد ابلیس مانند شیطان از سنگ های حجاج انجام گرفته و ارتباطی با فراماسونری یا گروه های خاص دارد. این تفاوت دیدگاه ها، هم در محافل مذهبی و هم در میان نظریه پردازان توطئه، همچنان مورد بحث است.
به این ترتیب، ابلیسک ها از ستون های سنگی باشکوه مصر باستان، به نمادهایی با ابعاد پیچیده و گاه متناقض در دنیای مدرن تبدیل شده اند؛ نمادهایی که هر یک داستانی از باورها، قدرت ها و رازهای ناگشوده را در دل خود دارند.
ابلیسک در فرهنگ عامه و رسانه ها
جلوه ابلیسک ها تنها به میدان های تاریخی و مباحث آکادمیک محدود نمی شود؛ بلکه این ستون های سنگی باستانی، راه خود را به فرهنگ عامه و رسانه ها نیز باز کرده اند. در بسیاری از فیلم ها، بازی های ویدیویی، رمان ها و حتی کارتون ها، ابلیسک ها به عنوان نمادهایی از قدرت، رمز و راز، یا ارتباط با تمدن های باستانی به تصویر کشیده می شوند. آن ها می توانند نشانه ای از یک شیء قدرتمند، یک دروازه به دنیایی دیگر، یا مکانی برای رخدادهای ماوراءطبیعی باشند. این حضور در رسانه ها، به حفظ جایگاه ابلیسک در ذهنیت جمعی و افزایش کنجکاوی عمومی درباره تاریخ و نمادگرایی آن ها کمک شایانی کرده است، هرچند که گاه ممکن است به تفاسیر نادرست یا اغراق آمیز منجر شود.
نتیجه گیری
سفر در تاریخ و نمادگرایی ابلیسک ها، تجربه ای عمیق از پیوستگی های میان تمدن ها، باورها و قدرت ها را به ارمغان می آورد. این ستون های سنگی که از دل معادن گرانیت آسوان برخاستند و به ستون های برافراشته ای برای تجلیل از خدای خورشید تبدیل شدند، نه تنها نمایانگر نبوغ مهندسی مصر باستان بودند، بلکه آینه ای از آرزوی جاودانگی فراعنه و پیوند آن ها با عالم الوهیت به شمار می رفتند.
با گذشت زمان، این سازه های رازآلود، مرزهای سرزمین نیل را درنوردیدند و در کسوت غنایم جنگی یا هدایای دیپلماتیک، راهی رم، آشور، بیزانس و در نهایت شهرهای بزرگ جهان مدرن شدند. از یادبود واشنگتن با شکوه خیره کننده اش تا سوزن های کلئوپاترا در لندن و نیویورک، ابلیسک ها در هر کجا که قرار گرفتند، نمادی از قدرت، یادبود و گاه نقطه کانونی نظریه هایی شدند که فراتر از درک ساده ما از تاریخ قرار می گیرند. از تفسیرهای فالیک گرفته تا ارتباطات بحث برانگیز با فراماسونری و آیین های سری، و حتی جایگاهشان در قلب مسیحیت و مراسم حج، ابلیسک ها همواره موضوعی برای تأمل و گفت وگو بوده اند.
در پایان، ابلیسک نه تنها یک بنای معماری، بلکه یک پدیده چندوجهی فرهنگی، مذهبی و تاریخی است که همچنان به الهام بخشی، چالش برانگیزی و کنجکاوی برانگیزی در ذهن انسان ادامه می دهد. آن ها یادآوری می کنند که تاریخ، تنها مجموعه ای از وقایع خشک و بی روح نیست، بلکه جریانی زنده و پویا از نمادها، تفاسیر و تجربیات انسانی است که از اعماق زمان برمی خیزد و تا به امروز ادامه دارد.