بند ۲۰۹ اوین – لیست کامل افراد بازداشت شده و جزئیات

چه کسانی در بند ۲۰۹ اوین هستند

در بند ۲۰۹ اوین، عمدتاً متهمان امنیتی، سیاسی و عقیدتی که توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده اند، نگهداری می شوند. این افراد در مرحله بازجویی و پیش از تعیین تکلیف نهایی یا انتقال به بندهای عمومی، تحت شرایط خاص و اغلب در سلول های انفرادی یا سوئیت های کوچک، مورد بازجویی قرار می گیرند. ماهیت این بند به دلیل مدیریت مستقیم توسط وزارت اطلاعات، با سایر بخش های زندان اوین متفاوت است و اطلاعات شفافی از اسامی و تعداد دقیق زندانیان آن در دسترس عموم نیست.

بند ۲۰۹ زندان اوین، نامی که اغلب با ابهام و پنهان کاری همراه است، یکی از حساس ترین و پنهان ترین بازداشتگاه های ایران به شمار می رود. این بند، که مستقل از قوه قضائیه اداره می شود و مستقیماً تحت نظارت وزارت اطلاعات قرار دارد، محلی برای نگهداری و بازجویی از افرادی است که با اتهامات امنیتی، سیاسی و عقیدتی مواجه هستند. برای بسیاری، نام بند ۲۰۹ تداعی کننده فضایی است که در آن، خطوط میان قانون، امنیت و حقوق فردی به شکلی پیچیده در هم تنیده می شوند و روایت های متعددی از آن به گوش می رسد. درک ماهیت و عملکرد این بازداشتگاه، نه تنها برای خانواده های درگیر و فعالان حقوق بشر، بلکه برای هر شهروندی که به دنبال شناخت عمیق تر از سازوکارهای امنیتی و قضایی کشور است، اهمیت ویژه ای دارد.

بند ۲۰۹ اوین: شناسنامه یک بازداشتگاه امنیتی

بند ۲۰۹ در دل زندان اوین قرار گرفته، اما از لحاظ مدیریت و عملکرد، روایتی کاملاً مجزا دارد. موقعیت فیزیکی آن در محوطه اوین، اغلب حس نزدیک بودن و در عین حال دور بودن را به بازدیدکنندگان از این مجموعه القا می کند؛ جایی که دیوارهای بلند، اسرار و سرنوشت های بسیاری را در خود پنهان کرده است.

موقعیت و ساختار فیزیکی

این بند، هرچند بخشی از مجموعه زندان اوین است، اما از لحاظ مدیریتی و سازمانی کاملاً مستقل عمل می کند. ساختار داخلی آن شامل راهروهایی است که به سلول های انفرادی و سوئیت های چندنفره منتهی می شوند. بر اساس گزارش های موجود، این بند دارای ۱۰ راهرو بوده که هر راهرو به ۹ سلول انفرادی یا سوئیت مجهز است. سلول ها معمولاً بدون پنجره هستند و درهای کوچک آن ها، حکایت از فضایی بسته و محدود دارد. گاهی بر دیوارهای این سلول ها، می توان دست نوشته های باقی مانده از زندانیان پیشین را دید؛ کلماتی که یادآور حضور و تجربه افرادی هستند که برای مدتی در این فضا نفس کشیده اند. این دست نوشته ها، اگرچه ساکت اند، اما روایت گر دلتنگی ها، علت دستگیری ها و هویت هایی هستند که در پس دیوارهای بلند، پنهان مانده اند.

نهاد اداره کننده: وزارت اطلاعات

بارزترین ویژگی بند ۲۰۹، اداره مستقیم آن توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است. این واقعیت، آن را از بندهای عمومی زندان اوین که تحت نظارت قوه قضائیه قرار دارند، متمایز می کند. همین مدیریت مستقل، بند ۲۰۹ را به یک بازداشتگاه سرّی و غیررسمی در چشم برخی گزارش ها و ناظران تبدیل کرده است. این استقلال عملیاتی به معنای آن است که رویه ها، بازجویی ها و شرایط نگهداری در این بند، تابع ضوابط خاص وزارت اطلاعات است و نظارت قوه قضائیه بر آن، اغلب با چالش هایی مواجه بوده یا محدودتر از سایر بخش ها است.

تاریخچه تأسیس و تحولات

تاریخچه بند ۲۰۹ به سال ۱۳۶۰ بازمی گردد؛ زمانی که سازمان مجاهدین خلق ایران مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را آغاز کرد. این بازداشتگاه توسط برخی اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تأسیس شد. این بنیان گذاران، که خود از اعضای پیشین مجاهدین خلق بودند و با روش های تشکیلاتی آنان آشنایی داشتند، در همکاری با اطلاعات سپاه در زندان اوین مستقر شدند تا با این سازمان مقابله کنند. نام ۲۰۹ نیز از شماره تلفن داخلی این بند گرفته شده است. در ابتدا، این بند محلی برای بازجویی زندانیان مجاهدین خلق پیش از انتقال به بندهای عمومی بود. از لحاظ اداری، ابتدا بخشی از اطلاعات سپاه محسوب می شد و استقلال نسبی داشت، اما با تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳، مدیریت بند ۲۰۹ نیز به این وزارتخانه واگذار شد. از آن زمان، نقش این بند به عنوان بازداشتگاه اصلی برای پرونده های امنیتی و سیاسی تکامل یافت و جایگاهی کلیدی در ساختار اطلاعاتی کشور پیدا کرد.

چه کسانی در بند ۲۰۹ نگهداری می شوند؟ تمرکز بر نوع متهمین

پرسش اصلی بسیاری از افراد، دقیقاً همین است: چه کسانی در بند ۲۰۹ اوین هستند؟ با توجه به ماهیت امنیتی و محرمانه این بازداشتگاه، پاسخ به این سوال نیازمند درکی عمیق از دسته بندی های متهمین و سیاست های قضایی-امنیتی حاکم است. اینجا بیش از آنکه با اسامی خاص سروکار داشته باشیم، با نوعی از اتهامات و پرونده ها مواجه هستیم که هویت زندانیان را شکل می دهد.

ماهیت اصلی بازداشت شدگان: متهمین امنیتی، سیاسی و عقیدتی

افرادی که به بند ۲۰۹ منتقل می شوند، معمولاً ذیل یکی از سه دسته کلی متهمین امنیتی، سیاسی یا عقیدتی قرار می گیرند. این دسته بندی ها به شرح زیر تعریف می شوند:

  • متهمین امنیتی: این گروه شامل افرادی است که با اتهاماتی نظیر جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، همکاری با گروه های مخالف یا برانداز، و سایر جرائمی که مستقیماً امنیت کشور را هدف قرار می دهند، بازداشت شده اند. پرونده های این افراد معمولاً پیچیده و دارای ابعاد بین المللی نیز هستند.

  • متهمین سیاسی: فعالان مدنی، روزنامه نگاران، وکلا، دانشجویان، هنرمندان، و معترضینی که به دلیل فعالیت های مسالمت آمیز یا بیان عقاید مخالف، بازداشت می شوند، در این دسته قرار می گیرند. این افراد اغلب به اتهاماتی مانند تبلیغ علیه نظام یا اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی مواجه می شوند.

  • متهمین عقیدتی: این گروه شامل پیروان ادیان و اقلیت های مذهبی غیررسمی در ایران است؛ از جمله بهائیان، مسیحیان تبشیری، و دراویش. بازداشت این افراد معمولاً به دلیل فعالیت های مذهبی آن ها و یا ترویج عقایدی است که از نظر حکومت، مغایر با اصول رسمی کشور تلقی می شود. بسیاری از این افراد به اتهامات امنیتی نیز متهم می شوند، حتی اگر فعالیت هایشان صرفاً عقیدتی باشد.

این افراد غالباً در مرحله بازجویی و پیش از صدور حکم نهایی یا انتقال به بندهای عمومی، در بند ۲۰۹ نگهداری می شوند. این مرحله، حیاتی ترین بخش پرونده برای نهادهای امنیتی محسوب می شود، چرا که زمان جمع آوری اطلاعات و شکل گیری پرونده است.

هدف از بازداشت و رویکرد بازجویی

نقش محوری بند ۲۰۹ در سیستم امنیتی، کسب اعترافات و پرونده سازی است. بازجویی ها در این بند، به ویژه در پرونده های امنیتی، ماهیتی تهاجمی دارند و هدف اصلی، استخراج اطلاعات و اعترافاتی است که می تواند در مراحل بعدی دادرسی مورد استفاده قرار گیرد. این روند، اغلب با فشارهای روانی و گاه فیزیکی همراه است.

فقدان اطلاعات شفاف و اسامی مشخص

از آنجایی که بند ۲۰۹ یک بازداشتگاه امنیتی است، دستیابی به لیست عمومی و به روز از زندانیان آن تقریباً غیرممکن است. ماهیت پنهان کارانه این بند، چرخه سریع ورود و خروج متهمین و همچنین حساسیت پرونده ها، همگی به این فقدان شفافیت دامن می زنند. اطلاعات مربوط به حضور افراد در این بند، اغلب از طریق خانواده ها، فعالان حقوق بشر یا درزهای خبری محدود به بیرون منتشر می شود. همین عدم شفافیت، باعث می شود تا صحت و سقم بسیاری از اطلاعات غیررسمی همواره در هاله ای از ابهام باقی بماند و بر نگرانی ها بیفزاید.

نمونه های تاریخی و نوعی از بازداشت شدگان

در طول سالیان متمادی، انواع مختلفی از افراد در بند ۲۰۹ نگهداری شده اند. از جمله آن ها می توان به شهروندان دوتابعیتی یا خارجی اشاره کرد که معمولاً در این بند تحت بازجویی قرار می گیرند. بسیاری از این بازداشت ها، به گفته تحلیلگران، دارای ابعاد سیاسی و دیپلماتیک هستند و در مذاکرات بین المللی مورد استفاده قرار می گیرند. این افراد فارغ از ملیت یا پس زمینه، با اتهاماتی مواجه می شوند که عموماً امنیتی تلقی می گردد و در فضایی از عدم شفافیت، سرنوشت شان رقم می خورد. نمونه هایی از این دست، به وضوح نشان دهنده ابعاد گسترده تر و پیامدهای بین المللی حضور در این بازداشتگاه است.

بند ۲۰۹ اوین، نمادی از پنهان کاری و عدم شفافیت در سیستم بازداشتگاهی ایران است؛ جایی که سرنوشت بسیاری از متهمین امنیتی، سیاسی و عقیدتی در هاله ای از ابهام رقم می خورد.

شرایط و چالش های بازداشت در بند ۲۰۹

در بند ۲۰۹ اوین، تجربه بازداشت با چالش های منحصر به فرد و اغلب سختی همراه است که ابعاد روانی و جسمانی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. این بند، به دلیل ماهیت امنیتی اش، رویکردهای خاصی در نگهداری و بازجویی دارد که با سایر بخش های زندان تفاوت های عمده ای دارد.

حبس انفرادی و اثرات روانی

یکی از بارزترین ویژگی های بند ۲۰۹، استفاده گسترده از حبس انفرادی، به خصوص در مراحل اولیه بازداشت است. تصور کنید در فضایی محدود و بدون پنجره، روزها و هفته ها را در انزوا سپری کنید، بدون دسترسی به جهان بیرون، نور خورشید یا حتی ارتباط انسانی. این شرایط، به گزارش های متعدد سازمان های حقوق بشری و تجربیات بازداشت شدگان، می تواند اثرات مخرب روانی عمیقی بر افراد بگذارد؛ از جمله اضطراب، افسردگی، اختلال خواب، و از دست دادن حس زمان و مکان. طولانی مدت بودن حبس انفرادی، فشار روانی را به حدی می رساند که می تواند توان مقاومت فرد را کاهش دهد و او را برای اعترافات یا همکاری با بازجویان آسیب پذیرتر سازد.

روش های بازجویی و فشار روانی/فیزیکی

گزارش های سازمان های حقوق بشری، بارها به استفاده از روش های بازجویی خاص و گاهی شکنجه در بندهای امنیتی، از جمله ۲۰۹، اشاره کرده اند. این روش ها می توانند شامل ضرب وشتم، شوک الکتریکی، شکنجه سفید (مانند محرومیت از خواب، قرار گرفتن طولانی مدت در نور زیاد یا کم)، تهدید خانواده، یا اجبار به اعترافات تلویزیونی باشند. هدف اصلی این فشارها، وادار کردن فرد به همکاری یا اعتراف به اتهاماتی است که ممکن است هرگز مرتکب نشده باشد. کتاب شکنجه سفید نوشته نرگس محمدی، به خوبی ابعاد پنهان و تأثیرات ویرانگر این نوع شکنجه را در زندان های ایران، از جمله بندهای امنیتی، به تصویر می کشد و روایت های تکان دهنده ای از زندانیان ارائه می دهد.

محرومیت از حقوق اولیه

در بند ۲۰۹، بازداشت شدگان اغلب از حقوق اولیه خود محروم هستند. عدم دسترسی به وکیل در دوران بازجویی، یکی از مهم ترین این محرومیت ها است که فرآیند دادرسی عادلانه را به شدت تضعیف می کند. ملاقات با خانواده نیز به شدت محدود است و معمولاً به صورت ملاقات های کابینی انجام می شود که در آن ارتباط فیزیکی و نزدیک برقرار نمی شود. گزارش هایی نیز از محرومیت از درمان پزشکی کافی به گوش می رسد که می تواند وضعیت سلامت جسمانی و روانی زندانیان را به خطر بیندازد. علاوه بر این، استفاده اجباری از چشم بند برای تردد خارج از سلول ها، تجربه دیگری است که حس انزوا و سلب هویت را تشدید می کند.

عدم نظارت قضایی مستقل

چالش بزرگ دیگری که در مورد بند ۲۰۹ مطرح می شود، عدم نظارت قضایی مستقل و مؤثر بر روند بازداشت و بازجویی ها است. از آنجا که این بند مستقیماً توسط وزارت اطلاعات اداره می شود، قوه قضائیه، به گفته بسیاری از فعالان، نظارت کافی بر آن ندارد. این فقدان نظارت، زمینه را برای سوءاستفاده های احتمالی و نقض حقوق بشر فراهم می آورد و امکان پاسخگویی را دشوارتر می کند. در نتیجه، بازداشت شدگان در این بند، اغلب احساس می کنند در سیستمی قرار گرفته اند که قوانین آن چندان شفاف نیست و امکان دفاع از خود را به سختی پیدا می کنند.

تفاوت بند ۲۰۹ با سایر بندهای زندان اوین

زندان اوین، مجموعه ای بزرگ با بندهای مختلف است که هر یک ساختار و مسئولیت های خاص خود را دارند. درک تمایز بند ۲۰۹ از سایر بخش ها، برای فهم بهتر ماهیت و عملکرد آن حیاتی است.

تفاوت با بند ۲ الف (سپاه پاسداران)

بند ۲ الف نیز یکی دیگر از بازداشتگاه های امنیتی در زندان اوین است، اما تفاوت اصلی آن در نهاد اداره کننده است. این بند تحت نظر سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت می کند. اگرچه هر دو بند ۲۰۹ و ۲ الف ماهیت امنیتی دارند و در مراحل بازجویی از متهمان امنیتی و سیاسی استفاده می شوند، اما رقابت یا تفاوت های رویه ای احتمالی بین دو نهاد اطلاعاتی کشور (وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه) می تواند بر عملکرد و سیاست های هر یک از این بندها نیز تأثیرگذار باشد. هر کدام از این نهادها، مسئولیت پرونده های خاصی را بر عهده دارند و بر اساس آن، بازداشت شدگان را به بند مربوطه منتقل می کنند.

تفاوت با بندهای عمومی (قوه قضائیه)

بندهای عمومی زندان اوین، مانند بندهای ۴، ۶ (که قبلاً بند ۳۵۰ نامیده می شد)، ۷ و ۸، تحت نظارت مستقیم قوه قضائیه هستند و برای نگهداری زندانیانی استفاده می شوند که مراحل بازجویی خود را به اتمام رسانده اند و حکم قطعی برای آن ها صادر شده است، یا در دوران بررسی پرونده های قضایی عمومی قرار دارند. تفاوت اصلی در نوع جرم و مرحله قضایی است. در بندهای عمومی، زندانیان با اتهامات مالی، جرایم عمومی و یا زندانیان سیاسی پس از صدور حکم و اتمام بازجویی ها، نگهداری می شوند. شرایط نگهداری در بندهای عمومی، هرچند ممکن است با چالش هایی همراه باشد، اما معمولاً از نظر امکانات و حقوق اولیه، اندکی متفاوت تر از بندهای امنیتی است. به عنوان مثال، در برخی بندهای عمومی، ادعاهایی مبنی بر وجود امکاناتی نظیر مجهزترین کتابخانه اوین مطرح شده است که در بندهای امنیتی کمتر به چشم می خورد.

تفاوت اساسی دیگر، در آزادی عمل زندانیان است. در بندهای امنیتی مانند ۲۰۹، تردد و حضور زندانیان سیاسی خارج از سلول ها فقط با داشتن چشم بند ممکن است که نمادی از کنترل و سلب هویت است. این در حالی است که در بندهای عمومی، این محدودیت ها کمتر است و زندانیان تا حدودی امکان تعامل با یکدیگر و دسترسی به برخی امکانات عمومی را دارند. این تمایزات، درک تجربه متفاوت بازداشت در هر یک از این بخش ها را ممکن می سازد.

واکنش های داخلی و بین المللی به وضعیت بندهای امنیتی

وضعیت بندهای امنیتی در ایران، به ویژه بند ۲۰۹ اوین، همواره مورد توجه و انتقاد سازمان های حقوق بشری و نهادهای بین المللی بوده است. این توجه، نشان دهنده نگرانی های عمیق درباره رعایت حقوق بشر و استانداردهای دادرسی عادلانه در این بازداشتگاه ها است.

محکومیت ها و گزارش های سازمان های حقوق بشری

سازمان های معتبر حقوق بشری مانند عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر و گزارشگران ویژه سازمان ملل، بارها وضعیت زندان اوین و بندهای امنیتی آن را محکوم کرده اند. گزارش های متعدد این سازمان ها، روش های شکنجه ای نظیر ضرب وشتم، شوک های برقی، اعدام های ساختگی، حبس انفرادی طولانی مدت، اعترافات اجباری و آزار جنسی را مستند کرده اند. این گزارش ها بر مبنای شهادت های زندانیان سابق و خانواده های آن ها تدوین می شوند و تصویری نگران کننده از نقض حقوق انسانی را به نمایش می گذارند. افشای ویدئوهای هک شده توسط گروه عدالت علی در مردادماه ۱۴۰۰، که خشونت مأموران زندان را به تصویر می کشید، بار دیگر این نگرانی ها را برجسته کرد و واکنش های گسترده ای در پی داشت. این ویدئوها به وضوح نشان دادند که بدرفتاری با زندانیان، پدیده ای جدی و سیستماتیک در زندان های ایران است.

تحریم های بین المللی

در واکنش به گزارش های نقض حقوق بشر، برخی کشورها و نهادهای بین المللی، از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، تحریم هایی را علیه زندان اوین و مسئولین آن اعمال کرده اند. این تحریم ها شامل توقیف دارایی ها و ممنوعیت سفر برای افراد مشخصی است که در نقض حقوق بشر در این زندان نقش داشته اند. به عنوان مثال، هدایت الله فرزادی، رئیس پیشین زندان اوین، از جمله افرادی است که به دلیل نقش خود در محدود کردن حقوق زندانیان سیاسی و وخامت شرایط بازداشت، مورد تحریم اتحادیه اروپا قرار گرفت. این تحریم ها تلاشی برای فشار بر جمهوری اسلامی جهت رعایت استانداردهای بین المللی حقوق بشر و افزایش شفافیت در زندان ها و بازداشتگاه ها محسوب می شود.

حوادث اخیر مرتبط

حوادث مختلفی نیز به کانون توجه جهانی بر زندان اوین دامن زده است. آتش سوزی مهر ماه ۱۴۰۱ در زندان اوین، که در بحبوحه اعتراضات سراسری پس از درگذشت مهسا امینی رخ داد، ابعاد جدیدی به نگرانی ها افزود. این حادثه که منجر به کشته شدن شماری از زندانیان و مجروح شدن ده ها نفر شد، پرسش های جدی را درباره نحوه مدیریت بحران و حفاظت از جان زندانیان مطرح کرد. گزارش ها و روایت های ضد و نقیض مقامات و خانواده ها، فضای ابهام آلودی را حول این واقعه ایجاد کرد. همچنین، ادعاهای مربوط به حملات خارجی به زندان اوین، اگرچه با تکذیب هایی همراه بوده، اما به لحاظ روانی بر فضای حاکم بر این مجموعه و افکار عمومی تأثیرگذار بوده است. این حوادث، اهمیت نظارت و شفافیت بیشتر در مورد وضعیت زندان اوین را بیش از پیش نمایان می سازد.

نتیجه گیری: لزوم شفافیت و رعایت حقوق

بند ۲۰۹ اوین، بیش از یک بازداشتگاه فیزیکی، نمادی از عدم شفافیت، پنهان کاری و چالش های عمیق در زمینه حقوق بشر در سیستم بازداشتگاهی ایران است. این مقاله نشان داد که متهمان امنیتی، سیاسی و عقیدتی در این بند نگهداری می شوند؛ افرادی که غالباً در مراحل حساس بازجویی قرار دارند و دسترسی آن ها به وکیل و خانواده به شدت محدود است. شرایط حبس انفرادی، گزارش های متعدد از فشارهای روانی و فیزیکی، و فقدان نظارت قضایی مستقل، تصویری نگران کننده از وضعیت این بازداشتگاه را ترسیم می کند.

در این میان، واکنش های گسترده داخلی و بین المللی، شامل محکومیت ها و تحریم های سازمان های حقوق بشری و دولت ها، نشان دهنده اهمیت این موضوع در افکار عمومی جهانی است. با وجود تمامی پیچیدگی ها، تاکید بر لزوم رعایت حقوق انسانی بازداشت شدگان، فارغ از اتهاماتشان، ضروری است. شفافیت بیشتر در عملکرد این بند، دسترسی آزادتر خانواده ها و وکلای مستقل به زندانیان، و نظارت مؤثرتر نهادهای قضایی، می تواند گامی مهم در جهت بهبود وضعیت و کاهش نگرانی ها باشد. تنها با پایبندی به اصول حقوق بشر و افزایش پاسخگویی، می توان امید به تغییر و ایجاد محیطی انسانی تر در بندهای امنیتی داشت.

دکمه بازگشت به بالا